ریشههای اختلافاختلاف عقیدتی و اجتماعی از ریشههای برخی اختلافات است. ۱ - ریشههای اختلافاختلاف عقیدتی و اجتماعی، امری عارضی و ناخواسته است و مردم در سایه آموزههای الهی میتوانند خود را از آن برهانند؛ ازاینرو، این دسته از اختلافها را میتوان برخاسته از ریشهها و عواملی دانست که بخشی از آن، اختلاف عقیدتی را به دنبال میآورند و بخشی نیز اختلاف اجتماعی را سبب میشوند. ۱.۱ - جهل و نادانیبخشی از اختلاف عقیدتی برون دینی و درون دینی، از جهل مردم به حقایق ناشی شده است؛ بهگونهای که اگر حقیقت بهصورت روشن بر آنان آشکار شود به راحتی تسلیم آن خواهند شد و دامنه اختلاف، برچیده خواهد شد. در مقابل، بخشی از جهلها بر اثر کوتاهی بوده، در کنار نکوهیده بودن، عقوبت الهی را در پی دارد؛ چنانکه بنیاسرائیل بهسبب چنین جهلی پس از گذشتن از رود نیل و با دیدن بتپرستان، از موسی (علیهالسلام) تقاضای بتپرستی کردند، و بر اثر همین جهل در دوران ۴۰ روز غیبت موسی (علیهالسلام) با نیرنگ سامری به گوسالهپرستی روی آورده، باعث پراکندگی شدند چنانکه مشرکان، بهسبب ناآگاهی، به ورطه اختلاف افتادند:«کَذلِکَ قالَ الَّذینَ لایَعلَمونَ مِثلَ قَولِهِم فَاللّهُ یَحکُمُ بَینَهُم یَومَ القِیمَةِ فِیما کانوا فِیهِ یَختَلِفون». ۱.۲ - تعصبات جاهلیبرخی از صف آراییها در برابر دعوت پیامبران که باعث ایجاد شکافهای عقیدتی میان مردم میشده، بر اثر تعصّبات جاهلانهای بوده که آنان را گاه تا کام مرگ کشانده است. مقاومت بتپرستان از این دست بوده است؛ زیرا آنان هماره اعلام میکردند که نمیتوانیم از آیین پدران خود دست بشوییم. خداوند در آیات بسیاری، آنان را نکوهیده و در برابر این پرسش قرار داده است که آیا اگر نیاکانشان از روی نادانی بت میپرستیدهاند، کار آنان جای پیروی دارد! «واِذا قیلَ لَهُمُ اتَّبِعوا مااَنزَلَ اللّهُ قالوا بَل نَتَّبِعُ ما اَلفَینا عَلَیهِ ءاباءَنا اَولَوکانَ ءاباؤُهُم لایَعقِلونَ شَیًا و لایَهتَدون». برخی از منازعات میان مسلمانان ، همچون ستیز میان اوس و خزرج، در تعصّبات جاهلی و برتر دانستن هر یک بر دیگری ریشه داشتهاست. [۶]
الصافی، ج۵، ص۱۷۸.
۱.۳ - دنیاخواهیدر شماری از آیات تصریح شده که اختلاف امّتها بهویژه یهود و نصارا پس از آگاهی و دستیابی به براهین روشن بوده و این اختلاف برخاسته از دنیاطلبی آنان بوده است:«ومَا اختَلَفَ الَّذینَ اوتوا الکِتبَ اِلاّ مِن بَعدِ ماجاءَهُمُ العِلمُ بَغیًا بَینَهُم»، «ومَااختَلَفَ فیهِ اِلاَّ الَّذینَ اوتوهُ مِن بَعدِ ماجاءَتهُمُ البَیِّنتُ بَغیًا بَینَهُم». عموم مفسّران، بغی را بهمعنای حسدورزی و ستیز با یکدیگر در طلب دنیا و گردنکشی دربرابر حق دانستهاند؛ [۱۱]
جامعالبیان، مج۲، ج۲، ص۴۵۹.
زیرا روشن است که گروهی در سایه حمایت و نشر یک آیین میان مردم، به مناصب اجتماعی مهمّی دست یافته، در سایه آن اهداف دنیایی خود را پی میگیرند. در نتیجه دستکشیدن از آیین پیشین و تسلیم در برابر آیین جدید هرچند حقّانیّت آن را باور داشته باشند بهمعنای از دست دادن تمام موقعیّتهای اجتماعی است؛ بدین سبب بر آیین باطل خود پایفشرده، زمینه اختلافهای عقیدتی و شکاف اجتماعی را فراهم میسازند. مقاومت حاکمان ستمگری چون فرعون در برابر موسی (علیهالسلام) و ایجاد تفرقه در میان مردم و اسلام نیاوردن گروه فراوانی از یهود و نصارا بهویژه دانشورانشان در برابر دعوتِ به حقّ پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در دنیاخواهی آنان ریشه داشته است. تفرقه افکنیهای منافقان در ماجرای ساختن مسجد ضرار [۱۴]
جامعالبیان، مج۷، ج۱۲، ص۳۱-۳۳.
[۱۵]
مجمعالبیان، ج۵، ص۱۱۰.
نیز بهسبب حفظ موقعیّت اجتماعی و انتقام از مسلمانان بوده است. ۱.۴ - رذایل اخلاقیبسیاری از اختلافات اجتماعی میان دینداران از رذیلتهایی اخلاقی چون خودخواهی و تحقیر دیگران، ناشی میشود؛ چنانکه یهودیان، مسیحیان را دارای هیچ منزلتی نزد خدای متعال نمیدانستند و مسیحیان نیز همین برخورد را با یهودیان داشتند و هر یک خود را برحق و دیگری را باطل میپنداشتند:«وقالَتِ الیَهودُ لَیسَتِ النَّصری عَلی شَیء و قالَتِ النَّصری لَیسَتِ الیَهودُ عَلی شَیء... فالله یحکم بینهم فیما کانوا فیه یختلفون». ۱.۵ - تفسیر ناصواب آیاتقرآن، آیات خود را به دو دسته محکم و متشابه تقسیم و اعلامکرده است که بیماردلان به قصد فتنهاندازی به آیات متشابه آن تمسّک میکنند. به گواهی تاریخ، پیدایش همه یا بسیاری از فرقههای فقهی و کلامی میان مسلمانان چون: خوارج ، مصوّبه ، مشبّهه ، مجبّره ، صوفیّه و... بر اثر استناد به آیات متشابه و سوء برداشت ازاین دسته آیات بوده است؛ [۱۹]
الکافی، ج۱، ص۲۶۷.
[۲۰]
تفسیر صحیح آیات مشکله، ص۳۱۳.
چنانکه خوارج با برداشت نادرست از آیه «اِنِ الحُکمُ اِلاّ لِلّهِ»، [۲۲]
الملل والنحل، شهرستانی، ج۱، ص۱۱۶-۱۱۷.
ومشبّهه با تفسیر ناصواب آیاتی چون «ویَبقی وجهُ رَبِّکَ ذوالجَللِوالاِکرام»، «اَلرَّحمنُ عَلَی العَرشِ استَوی»، و... با جسمانی دانستن خداوند، زمینه تفرقه را میان مسلمانان پدید آوردند. [۲۵]
الملل والنحل، سبحانی، ج۱، ص۵۵-۵۹.
۱.۶ - شیطانگذشته از رذیلتهای اخلاقی که به نوعی به شیطان بازمیگردد، به استناد برخی آیات، بسیاری از ستیزها و تفرقهها از دخالت بدون واسطه یا با واسطه شیطان ناشی میشود؛ چنانکه از نگاه قرآن ، شیطان از رهگذر شرابخواری و قمار درصدد ایجاد دشمنی میان مردم است:«اِنَّما یُریدُ الشَّیطنُ اَن یوقِعَ بَینَکُمُ العَدوةَ والبَغضاءَ»، و یوسف (علیهالسلام) شکاف ایجاد شده میان خود و برادرانش را به شیطان نسبت داده است: [۲۷]
جامعالبیان، مج۸، ج۱۳، ص۹۵.
«... وجاءَ بِکُم مِنَ البَدوِ مِن بَعدِ اَن نَزَغَ الشَّیطنُ بَینی و بَینَ اِخوَتی». (یوسف:۱۰۰)۲ - پانویس
۳ - منبعمرکز دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «اختلاف». ردههای این صفحه : اخلاق اسلامی | رذائل اخلاقی
|